این مزرعه به داس شما رگ نمی خورد
چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۴۲ ب.ظ
سالوسیان به مرگ که چنین گله می کنید
ارزق به تن نموده ولی هله هله می کنید
تابوتمان به روی دوش شما کی کند مزیج
مدحی نخوانده و تقاضای صله می کنید
کارون هنوز به رنگ شقایق زخون ماست
بی پرده ما را متهمِ گذر از دجله می کنید
هر جا که پیش میروید دستانتان سیاهست
ارزن میان گندم در انبانِ غله می کنید
قانون اعتدال ز طبعتان شکست
از بس که در بهار هوس چله می کنید
این مزرعه به داس شما رگ نمی خورد
بیهوده فصل صیف و شتا به آن حمله می کنید
بازار برده فروشان مصر در مخدّرتان
گرگید که در لباس میش همرهی گله می کنید
نادر حکایتی که «عبید» گفت و رفت
دعوت به وعظ و ندبه به قصد تله می کنید
۹۲/۱۰/۱۱
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.